سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

نوشته های جعفر حسن خانی

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

نوشته های جعفر حسن خانی

ابنای زمان مظروف اند؛
که یا تهی مانند و یا لبریز از گنداب و یا لبالب می ناب.و چه خوش خواهد بود آدمی را که سبو باشد.
ملجأ عشق و لبالب می مستانه.
و چه خوش تر سرنوشتی است سبو را، که در میانه ی ساقی و خم و خمخانه؛
شکستن
آری شکستن
به فدای چشم مستش
بشکست اگر سبویی

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۹اسفند

نبض‌سنجی برای هجمه‌ی دوباره

مطبوعات زنجیره ای

یادداشت پیش رو برای پایگاه تحلیلی تبینی برهان نگاشته شده است:


«امیدواریم بتوانیم در وزارت ارشاد ادامه‌دهنده‌ی راهی باشیم که سید محمد خاتمی آغاز کرد.» آنچه خواندید بیانی بود که عصر چهارشنبه، ششم شهریور سال 1392، در استودیو موزه‌ی موسیقی از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت تدبیر و امید، آقای علی جنتی، مطرح شد.
 
شاید بتوان سخن مذبور را نشان از راهبرد آتی وزارت تحت زعامت گوینده‌ی آن دانست. این سخن به همراه برخی موضع‌گیری‌ها و واکنش‌ها از سوی صاحب آن، طی مدت زمان گذشته، کافی بود تا جریانی که خاتمی آن را در دوران وزارت و ریاست خود قوام داده بود، برای شروع دوباره‌ی کار پیش‌تر کرده، اقدام به نبض‌سنجی شرایط موجود به‌منظور ورود دوباره‌ی خود به عرصه‌ی عمومی نماید.
 
پیش‌تر جریان مورد اشاره در دولت خاتمی در زمان وزارت عطاءالله مهاجرانی بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با حمایت مادی و معنوی جنابشان حرکت بهمن‌واری را آغاز کردند تا بنا به نیت‌شان ارزش‌های جامعه را دچار دگردیسی کنند. این جریان در آن مقطع، به صورت گسترده، عرصه‌ی عمومی جامعه را محلی برای شبهه‌افکنی و هجمه به تمام مقدسات نمودند. از اهانت به اهل‌بیت گرفته تا هجمه به وحی و دستورات الهی، به صورت روزانه در روزنامه‌های آن دوره به‌وفور یافت می‌شد:
 
«در نگرش صحیح به دین، مردم حق دارند همه‌ی مسئولین را به سؤال کشیده و از آن‌ها انتقاد کنند. حتی اگر مسئول پیامبر و امام باشد، بلکه به خود خدا هم می‌توان اعتراض کرد و او را فتنه‌گر نامید.» (روزنامه‌ی ایران، تیرماه 1377)
 
«مظاهر دینی چون حجاب و حیای زن، نماد عقب‌افتادگی است.» (ماهنامه‌ی جامعه‌ی سالم، تیر 1377)
 
«ارزش‌های دینی دائماً در حال تغییرند. اگر روزی فاطمه (سلام الله علیها) می‌گفت بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمی‌تواند این را بپذیرد.» (ماهنامه‌ی زنان، دی 1378)
 
«اعتقاد به عصمت، ادعایی معیوب و مخدوش است.» (نشریه‌ی توانا، 22 شهریور 1377)
 
این قبیل هجمه‌ها مشتی از خروار اهانت این جریان به مقدسات اسلامی و دینی یک ملت است؛ اهانت‌هایی که با هدایت و حمایت و نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت خاتمی و شخص آقای مهاجرانی، که ایشان نیز مورد حمایت شخص رئیس‌جمهور وقت بودند، صورت می‌پذیرفت.
 
حال با توجه به این سابقه‌ی فرهنگی دولت اصلاحات، به نظر سخن جناب آقای علی جنتی که سیاست فرهنگی خود را ادامه‌ی سیاست فرهنگی خاتمی دانسته‌اند، شرایطی را فراهم آورده تا آن جریان خزیده در پستو، تصور حضور دوباره در عرصه‌ی عمومی و تاخت‌وتاز را بیابد.
 
اما با توجه به اینکه این جریان در تجربه‌ی خود، پس‌زدگی عمومی را تجربه نموده بود، به نظر می‌رسد این‌بار احتیاط را شرط رفتار خود قرار داده است. لذا این روزها شاهد هستیم از سوی نیروهای رسانه‌ای این جریان، تکرار آنچه در دهه‌ی هفتاد اتفاق افتاد، به صورت رقیق‌تر و با گام‌های کوتاه و زمانبر دنبال می‌شود. نیروهای رسانه‌ای این جریان با نبض‌سنجی گه‌گاه عرصه‌ی عمومی جامعه، به دنبال این است تا اگر بازخورد را مناسب یافت، بهمن خود را آغاز کنند.
 
اولین نبض‌سنجی را می‌توان در روزنامه‌ی توقیف‌شده‌ی «آسمان» دید. انتشار سخن هرمیداس باوند در قالب سوتیتر و نه بیشتر، که در آن حق الهی قصاص غیرانسانی خوانده شده بود، نه از باب خودزنی «آسمان» بود و نه از باب اهمال. بلکه انتشار این سخن را می‌توان در راستای نبض‌سنجی این روزنامه برای ورود دوباره جهت زیر سؤال بردن هرچه بیشتر ارزش‌های اسلامی تحلیل کرد که البته با هوشیاری بیش از پیش قوه‌ی قضائیه، قاطعیت نظام در مواجهه با این قبیل اقدامات، بیش از پیش برای جریان مذکور ثابت شد. قاطعیتی که مسئولین دست‌اندرکار نشریه‌ی مذکور انتظار آن را نداشتند. ایشان انتظار تحمیل هزینه را داشتند، اما نه در این سطح که با آن مواجه شدند.
 
انتشار سخنان مصطفی ملکیان را نیز می‌توان در همین چارچوب تحلیل کرد. او که در مراسم سالگرد درگذشت دکتر محمدحسین تمدن جهرمی، درباره‌ی «ابعاد اهمیت روش‌شناسی علوم انسانی» سخنرانی نموده بود، با کنایه‌های تلویحی به برخی ارزش‌ها، که خنده‌ی حضار را هم به همراه داشت، از منظر فلسفه‌‌ی جامعه‌شناسی ادعا نمود: «غیر از مسلمانان چیزی به نام اسلام وجود ندارد. اسلام یک شبه‌واقعیت است.» انتشار این سخنان را، که البته مسبوق به سابقه است، در این شرایط، آن هم نه به صورت متن (که اگر این اتفاق می‌افتاد، زهر سخن گرفته می‌شد)، بلکه به صورت فایل صوتی، می‌توان در راستای نبض‌سنجی و برآورد میزان هوشیاری و سطح واکنش‌های اجتماعی به این قبیل سخنان ارزیابی نمود.
 
حتی به صورت رقیق‌تر می‌توان مصاحبه‌ی اخیر محمد مجتهد شبستری در ماهنامه‌ی «اندیشه‌ پویا» را تکرار ظریف سخنانش دانست که پیش‌تر در سایت جرس منتشر شده بود و وحی را رؤیای رسولانه دانسته بود.

انعکاس این یادداشت در :

جعفر حسن خانی
۱۴اسفند

رادیکالیسم واپس‌گرا و دولت اعتدال:

واپسگرایی

یادداشت پیش رو برای پایگاه تحلیلی تبینی برهان نگاشته شده است:


یکی از نگرانی‌هایی که با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در فضای سیاسی کشور به وجود آمد و روز‌به‌روز به دامنه‌ی آن افزوده شد، نگرانی از رویکرد «واپس‌گرایی» در اقدامات دولت محافظه‌کار تدبیر و امید بوده است. آنچه در ادامه مورد دقت و بررسی قرار می‌گیرد، تبیین این رویکرد و چرایی وقوع آن در دولت اعتدال‌گراست؛ دولتی که تصور شده بود در نقطه‌ی مقابل وضع موجود و برای تغییر آن به صحنه آمده است!
 
چیستی واپس‌گرایی؟
 
شاید در نگاه اول تصور بر این باشد که از آنجایی که از یک‌سو این دولت با شعار تغییر وضع موجود و مخالفت با آن به اریکه‌ی قدرت رسیده و از دیگر سو با روی کار آمدن این دولت در عمل شاهد تغییرات گسترده در رویکردها، خط‌مشی‌ها و حتی نیروی انسانی بودیم، نمی‌توان این دولت را واپس‌گرا دانست و این وصله‌ای است ناچسب بر این دولت. برای بررسی این موضوع، کمی باید مداقه‌ی بیشتری بر آن ادعا و این توجیه داشت.
 
 در سیاست، واپس‌گرایی را اغلب سیمای شاخص اندیشه‌ی محافظه‌کاری می‌دانند که تمایل به حفظ وضع موجود دارد و نگرشی منفی نسبت به تغییر را دنبال می‌کند؛ اما نکته‌ای که حائز اهمیت است این است که واپس‌گرایی ممکن است دست‌کم سه شکل متفاوت به خود بگیرد:
 
نخست اینکه، واپس‌گرایی می‌تواند خواهان استمرار گذشته باشد، به سخن دیگر واپس‌گرایی می‌کوشد تغییر را به طور معمول به اتکای عرف و سنت، ریشه‌کن سازد.
 
دوم اینکه، واپس‌گرایی می‌تواند متضمن کوشش در راه بازآفرینی گذشته باشد، در واقع «ساعت را به عقب بر می‌گرداند.» این موضع، از تغییری که گذشته نگر یا پسرفت باشد، جانب‌داری می‌کند؛ هدفی که اغلب از عقیده‌ی «دوران طلایی» الهام می‌گیرد.
 
سوم اینکه، واپس‌گرایی با قبول فلسفه‌ی «تغییر با هدف حفظ وضع موجود» لزوم تغییر به عنوان ابزار حفظ وضع موجود را می‌پذیرد.[1]
 
 در میان این سه شکل واپس‌گرایی، می‌توان دولت تدبیر و امید را ذیل شکل دوم از واپس‌گرایی تحلیل نمود. کوشش برای بازآفرینی گذشته‌ی نزدیک، تغییر گذشته‌نگر ‌ـ‌که به برشی از گذشته به عنوان «دوران طلایی» توجه جدی دارد‌ـ‌ آن چیزی بوده که طی مدت گذشته به کرّات از سوی دولتمردان دیده شده است. با کمی غلو و تساهل می‌توان گفت این دولت به دوران سازندگی در مرحله‌ی اول و دوران اصلاحات در مرحله‌ی بعد نگاه هانا آرنتی دارد. هانا آرنت همیشه از یونان باستان به عنوان عصر طلایی یاد می‌کرد و تمنای آن گذشته‌ی نوستالژیک و اسطوره‌ای را داشت. دولتمردان تدبیر و امید نیز با ارائه‌ی تصویری گزینشی از دو دولت پیش از احمدی‌نژاد دوران طلایی را به نمایش گذاشته و تغییرات را برای تحقق دوباره‌ی آن دوران و شرایط، آغاز نموده‌اند؛ تغییرات قهقرایی که می‌توان آن را ذیل عنوان واپس‌گرایی تندرو جا داد.
 
از آن جهت می‌توان این نوع از واپس‌گرایی را واپس‌گرایی رادیکال و تندرو دانست که این نوع از واپس‌گرایی به دنبال استمرار و حفظ وضع موجود نیست، بلکه تغییرات قهقرایی را پی می‌گیرد. حرکت قهقرایی به حالتی می‌گویند که انسانی رو به جلو عقب، عقب حرکت کند. این همان چیزی است که این روزها شاهد آن هستیم.

چرایی شکل‌گیری واپس‌گرایی؟
 
واپس‌گرایی تندرو و رادیکال، که گاه در برخی جوامع خصلت انقلابی به خود می‌گیرد، در شرایطی بروز می‌کند که نابسامانی، زوال و فساد یا حداقل احساس آن در جامعه نمود یابد. پرداختن به این موضوع، که این احساس نابسامانی و زوال و فساد چقدرش واقعی است و چقدر آن محصول واقع‌نمایی رسانه‌هاست و مورد توجه قرار دادن اینکه چقدر از این نابسامانی‌ها محصول شرایط داخلی و بین‌المللی است که فتنه‌ی 88 به وجود آورده است یا چقدر آن محصول سوءمدیریت‌ها یا چه میزان از آن محصول تحریم‌های ظالمانه یا حتی چقدرش نتیجه‌ی سنگ‌اندازهای رقیب سیاسی دولت گذشته می‌باشد، موضوع این مقاله نیست. آنچه مهم است و موضوعیت دارد احساس نابسامانی، زوال، فساد یا حتی احساس امکان بروز فاجعه در جامعه است. احساسی که واپس‌گرایی تندرو را در جامعه‌ی ایران 92 به صحنه آورد.
 
واپس‌گرایی تندرو در انتخابات 92 با فراخوانی به تغییر قهقرایی، که بازتاب ناخشنودی از حال و همین‌طور بی‌اعتمادی به آینده بود، اقدام به برشی اساسی از گذشته‌ی نزدیک نموده است و با ارائه‌ی تصویری گزینشی از آن به عنوان عصر طلایی، راه را برای استقرار دوباره‌ی اصول و شرایط قدیمی‌تر هموار کرد.
 
یکی از کسانی که محافظه‌کاری، دفاع از شرایط موجود و واپس‌گرایی را نظریه‌پردازی نموده و مورد دقت قرار داده است، مایکل اوکشات می‌باشد. اوکشات در تحلیل شکل‌گیری این شرایط، که عمیقاً ریشه در روان‌شناسی انسان دارد، در مقاله‌ای تحت عنوان «عقل‌گرایی در سیاست» گفت که محافظه‌کار بودن یعنی «ترجیح دادن معلوم بر مجهول، ترجیح دادن آزموده بر ناآزموده، عینیت بر ذهنیت، واقع بر امکان، محدود بر نامحدود، نزدیک بر دور، کفایت بر فراوانی زیاد، مناسب بودن بر کمال، شادمانی حاضر بر سعادت خیالی.»[2] در توضیح سخنان اوکشات، باید بیان داشت این سخنان به این معنی نیست که حال یا برشی از گذشته نزدیک به هر صورت کمال است یا حتی نمی‌گفت که حال بهتر از هر شرایط احتمالی است؛ بلکه او می‌گفت حال یا برشی از گذشته نزدیک بر حسب شناخته بودن، شناختی که معنایی از اطمینان دوباره، ثبات و امنیت را افاده می‌کند، ارزش دارد و همین مقدار از ارزشمندی آن را توجیه می‌کند.
 
برای اینکه بتوان قرابت سخنان اوکشات و دولت تدبیر و امید را نشان داد، کافی است بین سخنان اوکشات و سخنان مطرح‌شده در دفاع از دولتمردان اعتدال در مراسم رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت تدبیر و امید مقایسه‌ای صورت پذیرد. تأکید بر سوابق معلوم و نه توانمندی‌های مجهول، تأکید بر تجربه‌ی آزموده و واقع‌شده، نه امکان ناآزموده و ذهنی و... کلیدواژه‌های پر تکرار رئیس‌جمهور، وزرای پیشنهادی و نمایندگان مدافع در مراسم رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی بوده است و این همان صورت روتوش‌شده‌ی واپس‌گرایی است. صورت روتوش‌شده‌ای که بازگرداندن وزیران مسن به کابینه، تغییر هزاران مدیر سطح بالا و میانی و... را توجیه می‌کند.
در همین راستا و در تأیید همین ادعا، می‌توان به یادداشت دکتر محمدجواد غلامرضاکاشی، استاد اصلاح‌طلب دانشگاه علامه طباطبایی، تحت عنوان «خرد اعتدالی و احساس جمعی یک فاجعه» اشاره نمود که خرد دولت اعتدال را در اندیشه‌ی اوکشات جست‌وجو می‌کند. او می‌گوید: «نماینده‌ی قرن بیستمی اعتدال نیز اوکشات است. او سیاست‌ورزی را به آشپزی یا کشتیرانی تشبیه می‌کند. سیاستمدار کسی است که سکانداری یک کشتی را در اختیار دارد. این کشتی نه از جایی آمده نه قصد دارد به جایی برود. تنها قرار است کشتی‌بان، اعتدال کشتی را در دریای پرتلاطم حفظ کند... خرد اعتدالی در احساس جمعی یک فاجعه ظهور کرد.»[3]
 
با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان اظهار داشت آنچه امروز به عنوان امید از سوی منتخبان انتخابات 92 پیش و پس از انتخابات در جامعه مطرح شده، چیزی جز امید به تصویر برساخته و گزینشی از گذشته، از دولت‌های پیش از دولت نهم نبوده است و تدبیر آن نیز چیزی جز حرکت در پارادایم واپس‌گرایی نیست؛ پارادایمی که تدبیرش این است که ساعت را به پیش از دولت نهم برگرداند.
 
پی‌نوشت‌ها:


[1] اندرو هیوود، ترجمه‌ی عبد الرحمن عالم، مقدمه‌ی نظریه‌ی سیاسی، تهران، نشر قومس، 1389، ص 520.

[2] همان، ص 521.
[3] نشریه‌ی اندیشه‌ی پویا، شماره‌ی یازدهم، مهر و آبان 1392، ص 93.

انعکاس این یادداشت در :

جعفر حسن خانی