سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

نوشته های جعفر حسن خانی

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

نوشته های جعفر حسن خانی

ابنای زمان مظروف اند؛
که یا تهی مانند و یا لبریز از گنداب و یا لبالب می ناب.و چه خوش خواهد بود آدمی را که سبو باشد.
ملجأ عشق و لبالب می مستانه.
و چه خوش تر سرنوشتی است سبو را، که در میانه ی ساقی و خم و خمخانه؛
شکستن
آری شکستن
به فدای چشم مستش
بشکست اگر سبویی

۰۸مهر

نگاهم صبح را پاید

شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۱، ۰۶:۵۰ ب.ظ

یاری نیست، تنهایی است

         وشب اندوه را جاری است

               و احساسم زمستانی است

   پیاپی این فلق بر خاک

         شفق را نیست از افلاک

              هوا سرد است و شاید هم کمی هولناک

   می گویند می آید

         و زود این شب، سحر ...شاید

               نگاهم صبح را پاید ...نگاهم صبح را پاید ...نگاهم صبح را پاید


پاورقی:

شاعرانه ایی از برگ نوشته هایم


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۰۸
جعفر حسن خانی

شفق

صبح

فلق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی