سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

نوشته های جعفر حسن خانی

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

نوشته های جعفر حسن خانی

ابنای زمان مظروف اند؛
که یا تهی مانند و یا لبریز از گنداب و یا لبالب می ناب.و چه خوش خواهد بود آدمی را که سبو باشد.
ملجأ عشق و لبالب می مستانه.
و چه خوش تر سرنوشتی است سبو را، که در میانه ی ساقی و خم و خمخانه؛
شکستن
آری شکستن
به فدای چشم مستش
بشکست اگر سبویی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شفق» ثبت شده است

۰۸مهر

یاری نیست، تنهایی است

         وشب اندوه را جاری است

               و احساسم زمستانی است

   پیاپی این فلق بر خاک

         شفق را نیست از افلاک

              هوا سرد است و شاید هم کمی هولناک

   می گویند می آید

         و زود این شب، سحر ...شاید

               نگاهم صبح را پاید ...نگاهم صبح را پاید ...نگاهم صبح را پاید


پاورقی:

شاعرانه ایی از برگ نوشته هایم


جعفر حسن خانی