ساحت سیاستورزی ایران و خردهای مواجه
چرایی و چیستی خرد اعتدال
یادداشت پیش رو برای خردنامه همشهری نگاشته شده است:
هر یک از دو سوی ساحت سیاستورزی جمهوری اسلامی، در گفتار خود، تعریفی از خرد بیان میکنند. در یک سوی این ساحت، خردی است که جریان موسوم به اصلاحات از آن سخن میگوید و میتوان آن را خرد رفرمیست نامید و در سوی دیگر این ساحت، خردی است که اصولگرایان آن را بیان میکنند. در این یادداشت، نویسنده برآن است که ضمن توصیف این خردها، چگونگی مواجههی سیاستورزانهی نیروهای سیاسی در ساحت سیاست ایران را، مبتنی بر خردهای رفرمیست و اصولگرا، تحلیل نماید و در پایان، پاسخی به چرایی و چیستی خردی که تحت عنوان اعتدال به تازگی ظهور یافته بیان کند.
چرایی و چیستی خرد رفرمیست در گفتار اصلاحطلبان
فارغ از ریشههای خرد رفرمیست، که میتوان آن را در دوران پیش از مشروطه جستوجو کرد، در ساحت سیاست جمهوری اسلامی، خرد رفرمیست در ضمیر نیروهای چپگرا شکل گرفت که در سالهای انتهایی دههی شصت و ابتدای دههی هفتاد، عرصهی سیاسی را مأیوسانه به رقیب سپرده بودند. خرد رفرمیست به دورانی تعلق دارد که در عرصهی بینالمللی، بلوک کمونیسم به تازگی فروپاشیده بود و تصویری پُرفروغ از پیروزی محتوم لیبرالیسم و دموکراسی غربی به چشم میخورد. همین فضای جهانی و تصویر پُرفروغ بود که موجب شد نیروهای مأیوس چپگرا، که خود را در بنبست میدیدند، با یک شیفت پارادایمی، به خرد رفرمیست رهنمون شوند. این خرد در ذات خود، در تمنای مدرنیته بود. از این رو، ایدئولوژی لیبرالیسم را (که ایدئولوژی متصلب دنیای مدرن بود) برگزید و لاجرم راهحل رسیدن به تمنای خود را سکولاریسم دانست.
خرد رفرمیست با تصور امکان تکرار تاریخ غرب در جامعهی ایران، با اینهمانی اسلام و مسیحیت، در دههی هفتاد، پروژهی پروتستانتیسم اسلامی را دنبال کرد. این خرد به دنبال قرائتی جدید از اسلام بود که سازگار با دنیای مدرن باشد. سخن از سازگاری دین و دموکراسی نیز طی این سالها، از همین رو بیان میشد. خرد گفتهشده، دین را به عرصهی فردی میرانَد و دین حداقلی را توصیه میکند.
اما آموزههای فلسفی و علمی خرد رفرمیست، توان لازم را برای بسیج سیاسی نداشته تا تمنای خرد رفرمیستی را محقق کند. رسول دنیای مدرن، یعنی کانت، در جهت رفع این نقص معتقد بود حضور دین برای بهکارگیری وجدانهای فردی، جهت حمایت از عرصهی دموکراتیک، ضروری است. مبتنی بر همین ضعف آموزههای فلسفی و علمی دنیای مدرن و توصیهی کانت بود که خرد رفرمیست ایرانی، ظهور مفسران، عالمان و فقیهانی را پشتیبانی کرد که ضمن تصدیق دین حداقلی، قرائتی از آموزههای دینی ارائه مینمودند که بتوان با تأسی به آنها، بسیج به نفع دموکراسی را محقق کرد. البته دیگر کارکرد ظهور این مفسران، عالمان و فقیهان، توجیه شرعی و دینی رفتارهای حاصل از خرد رفرمیست بود تا مقاومتها را در برابر این خرد کاهش دهد.
خرد رفرمیست، انقلاب اسلامی را انقلاب ناتمام میداند؛ چراکه پروژهی این خرد تحقق تام دموکراسی سکولار است. این خرد، جمهوری اسلامی را منقسم از دو بخش جمهوریت و اسلامیت میداند و تصور میکند که جمهوریت جمهوری اسلامی، محصول تحمیل تاریخ مدرن به تاریخ انقلاب اسلامی است. از این رو، تلاش میکند این تحمیل را به حد کمال برساند و در فرآیند جهانیسازی، جمهوری اسلامی را در دنیای مدرن هضم کند.
تبلور اصلی خرد رفرمیست، در عرصهی فرهنگی و علمی کشور است. این خرد بخش اعظمی از نمود خود را ذیل عناوین فرهنگی و علمی سازمان میدهد تا حساسیتها را کمتر کند. البته حضور پُررنگ خرد رفرمیست در حوزهی فرهنگ و علم، به خصلت مدرنیته بازمیگردد؛ چراکه مدرنیته فهم پوزیتیویستی خود را ذیل عنوان علم و لعاب هنر به جهان عرضه مینماید و اینگونه است که مدرنیته جوامع مختلف را با کمترین مقاومت فتح میکند.
در حوزهی اقتصادی نیز خرد رفرمیست در جامعه توانسته است میلیونها دلار سرمایهی سکولار را انباشت کند؛ سرمایهای که هر لحظه میتواند ثبات سیاسی جمهوری اسلامی را به خطر بیندازد که البته گهگاه این بیثباتسازی به صورت عینی نمود مییابد.
در مجموع دربارهی خرد رفرمیست میتوان گفت که این خرد میخواهد سیاست، دین، فرد و زندگی خصوصی و عمومی را تابع نظامی از خرد مدرنیستی نماید.
چرایی و چیستی خرد اصولگرایی در گفتار اصولگرایان
در دوران مشروطه، با ورود مفاهیم مدرن به جهانزیست ایرانیاسلامی (که به دلیل دوری آن از مبانی خود دچار ضعف و رخوت شده بود)، کمکم انگیزهای در خوانش مجدد اسلام از سوی اندیشمندان و فقها فراهم آمد. این بازگشت مجدد به اسلام، که در نتیجهی شرایط اضطرار صورت گرفته بود، موجب شد خردی در جامعه به وجود آید که نقد خود را به دنیای مدرن از پایگاه اسلام سامان میداد. این خرد در ابتدای راه در عرصهی سیاسی، نفی خود را بر نظام شاهنشاهی پهلوی و ایجاب خود را بر نظریهی ولایت فقیه، که در جمهوری اسلامی عینیت یافت، قرار داد. به همین جهت، میتوان انقلاب اسلامی را اولین کنش کلان خرد اصولگرا در ساحت سیاستورزی ایران دانست.
اما فارغ از این ریشه، خرد اصولگرا به معنی کنونی آن، در سالهای پس از دوران دفاع مقدس، با بروز رفتارهای برآمده از خرد اصلاحطلبی که جمهوری اسلامی را به سوی دنیای مدرنیستی میراند، بروز کرد و به مقاومت در برابر آن پرداخت.
خرد اصولگرا، انقلاب اسلامی را یک وقت تازه میداند. از منظر این خرد، انقلاب اسلامی آغاز تاریخی در برابر تاریخ دنیای مدرن است که در تمنای تحقق تمدن عظیم اسلامی است؛ تمدنی که ابتنای آن به مبانی و اصول اسلام ناب قرار دارد و در تضاد با ایدئولوژی دنیای مدرن، یعنی لیبرالیسم است و لذا مانع از تحقق سکولاریسم در جامعهی ایران میشود.
خرد اصولگرا، جمهوری اسلامی را مفهمی بسیط میداند که از بطن دین استخراج شده است. این خرد بر این باور است که جمهوری اسلامی هویتی مستقل از دنیای مدرن بوده و برآمده از نظام معرفتی و دانایی جهانزیست اسلامیایرانی است. این خرد معتقد است مردمسالاری دینی مفهومی است که در بستر فرهنگ اسلامیایرانی در مواجهه و تقابل با تفکر مدرن نشو و نمو یافته است.
خرد اصولگرا نگاهی حداکثری به دین اسلام دارد و شیوهی سامان اجتماعی در حوزههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در دین جستوجو میکند. این خرد به دنبال پیوند دین با عدالت و ظلمستیزی است.
برخلاف خرد رفرمیست که الگوهای زیستهای در حوزههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در دنیای مدرن دارد و مبتنی بر آن الگوها، به دنبال سامان این حوزهها در ایران است، خرد اصولگرا الگوهای زیسته در حوزههای گفتهشده نداشته است. این خرد، پس از انقلاب اسلامی، الگوی خود در حوزهی سیاسی را شکل داده است. البته این الگو را الگوی تام و کامل نمیداند. لذا از این روست که سخن از تغییرات هندسهی سیاسی جمهوری اسلامی برای رسیدن به الگوی کارآمدتر به میان میآورد؛ اما در حوزههای فرهنگی و اقتصادی، هنوز الگوی خود را ساخت نداده است.
در مجموع دربارهی خرد اصولگرا میتوان گفت این خرد میخواهد سیاست، انسان و زندگی خصوصی و عمومی را تابع اسلام ناب نماید.
ساحت سیاستورزی ایران و خردهای مواجه
طی دو دههی اخیر، مواجههی خرد رفرمیست و خرد اصولگرا، ساحت سیاستورزی جمهوری اسلامی را شکل داده است.
دربارهی تأثیر خرد رفرمیست در ساحت سیاستورزی ایران، میتوان گفت طرفداران این خرد را طیفی از نخبگان در بر میگیرند که هریک در سطحی و به میزانی، این خرد را پذیرفتهاند. دربارهی چرایی اینکه خرد رفرمیست در میان نخبگان طرفدار یافته و تأثیر آن در میان آحاد مردم کم بوده است نیز میتوان به این موضوع اشاره کرد که از آنجایی که خرد رفرمیست، خارج از جهانزیست اسلامیایرانی شکل گرفته و تمنای خود را هم خارج از این جهانزیست میجوید، بالذات از آحاد مردم گسسته است و فهم آن از سوی تودهها با دشواری مواجه است و از این رو، در میان تودهها کمتر تأثیر میگذارد. این خرد به فضای نخبگانی و روشنفکری تعلق دارد که بدنهی اجتماعی خود را در بخشی از بدنهی طبقهی متوسط جستوجو میکند.
خرد رفرمیست در ساحت سیاست، به دلیل عدم تعلق به نظام سیاسی و در جهت رسیدن به تمنای خود، هر لحظه مترصد فرصت است تا فضا را به بیثباتی سیاسی سوق دهد و از آنجایی که در بسیج سیاسی عقیم است و توان این وجود ندارد که آموزههای لیبرالیستی، منجر به بسیج سیاسی شود، لذا مبتنی بر تحریک احساسات و تهیج عواطف، اقدام به بسیج عمومی میکند؛ اما از آنجایی که بسیج عواطف و احساسات دیری نمیپاید که به سردی میگرود، میتوان مدعی بود بسیجهای سیاسی و خیابانی این خرد، زودگذر است. البته جدای از زودگذری، بسیج سیاسی این خرد، ویژگی دیگری نیز دارد و آن برمیگردد به آسیبها و هزینههایی که نیروهای طبقهی متوسط این جریان در فرآیند نوسازی متحمل میشوند. این آسیبها و هزینهها در کنار مقاومت نیروهای خرد اصولگرا، شرایطی را برای نیروهای خرد رفرمیست شکل میدهد که موجب ظهور فاشیسم تقلیلیافتهای میشود که از آن میتوان به عنوان دومین ویژگی بسیج سیاسی این جریان یاد کرد که در سالهای اخیر نمود عینی یافت.
دربارهی تأثیر خرد اصولگرا نیز در ساحت سیاستورزی ایران، میتوان به این نکات اشاره نمود که از آنجایی که در جهانزیست اسلامیایرانی شکل گرفته و در تمنای تمدنی است که از سوی آحاد مردم قابل درک است و از جنس جهانزیست آنهاست، حامیان این خرد را طیف گستردهای از مردم تشکیل دادهاند. اما با توجه به اینکه این خرد نسبت به نظام سیاسی احساس تعلق جدی دارد، در منازعات گستردهی سیاسی، برای حفظ ثبات سیاسی نظام، تا جایی که میتواند از بسیج سیاسی پرهیز میکند. بسیج عمومی خرد اصولگرا نه مبتنی بر تهیج احساسات و عواطف، بلکه مبتنی بر آموزههای اسلامی است. از این جهت، بسیج عمومی این خرد، گسترده و پایدار است.
چرایی و چیستی خرد اعتدال
اندک مدتی از بروز خرد اعتدال میگذرد و بهتازگی توانسته بر اریکهی قدرت تکیه زند. از این رو، هنوز نمیتوان دربارهی آن به یقین سخن گفت، اما در این میان، آنچه پُرواضح است اینکه این خرد از یک سو دچار فقدان در جنبههای نظری و تئوریک و از دیگر سو، به شدت سیاسی و عملگراست.
آنچه در اندک مدت گذشته عینیت یافته نشان از این دارد که خرد اعتدال، کنشگر هوشمندی است که هر آن، مبتنی بر مصلحت خود، موضعی اختیار میکند و این خرد تا به اینجا نشان داده است که بر اصول و اهداف مشخصی ابتنا ندارد. لذا از این جهتهای عینیتیافته میتوان مدعی بود که خرد اعتدال، خردی است عملگرا و پراگماتیست. در تبیین بهتر، باید بیان داشت با توجه به اینکه پراگماتیسم را میتوان در عمل ادامهی مکتب اصالت فایده دانست، لذا خرد پراگماتیستی و اعتدالی، فارغ از مباحث نظری و فلسفی، به دنبال تحقق فایده و سود بیشتر برای خود است. در همین جهت، باید به این موضوع توجه داشت که خرد پراگماتیستی و عملگرا، که عنوان اعتدالی را به یدک میکشد، در جامعه، روابط سرمایهسالار را بیش از پیش بسط و گسترش میدهد. فیلسوف این خرد ریچارد رورتی است که در کتاب «اولویت دموکراسی بر فلسفه»، دموکراسی را بر همهچیز، حتی فلسفه و اندیشیدن، اولویت میدهد.
با توجه به حاکمیت این خرد بر فضای سیاسی کشور، میتوان انتظار داشت الگوی تازهای از سیاستورزی در ایران در حال تکوین است که میتواند عرصههای مختلف فرهنگی، اقتصادی و... را در بر گرفته و دگرگون سازد. الگویی که در آن سیاستورزان و کنشگران سیاسی و مردم در رفتارهای سیاسیشان، نه مبتنی بر آرمانها و تمناهایشان، بلکه مبتنی بر فایدهمندی بیشتر و روابط سرمایهسالار، تصمیمگیری میکنند. این یعنی یک قدم نزدیکتر شدن جمهوری اسلامی به دنیای مدرن.
برای درک بهتر فضای عملگرایی میتوان به مقایسهی عملی ساحت سیاستورزی دههی شصت و هفتاد با سالهای انتهایی دههی هشتاد و نود پرداخت. در سالهای دههی شصت و هفتاد، ساحت سیاستورزی مبتنی بر آرمانها و تمناها شکل میگرفت. لذا خط اصلاحطلبی و اصولگرایی پُررنگ بود، اما در سالهای اخیر، خرد عملگرا و پراگماتیستی، این خطوط را کمرنگ نموده و عملگرایی و سودمندی، معیار رفتارها و تصمیمها شده است.
از دو منظر میتوان به این شرایط نگریست. از یک سو این شرایط برای جمهوری اسلامی یک فرصت است؛ چرا که منازعه در ساحت عمل و نه نظر، نشان از این دارد که مشروعیت نظام جمهوری اسلامی تثبیت شده و جمهوری اسلامی از بحران مشروعیت عبور نموده و امروز سطح منازعهی سیاسی در ساحت عمل و کارآمدی است و اگر بحرانی هم باشد، نه بحران مشروعیت، بلکه بحران کارآمدی خواهد بود. اینکه سیاستورزان در منازعات خود، به کارآمدی اجزای سیستم بپردازند و نه هستی این اجزا، نشان از عبور نظام سیاسی از بحران مشروعیت دارد. از این رو، این شرایط برای جمهوری اسلامی یک گام به جلو محسوب میشود.
اما از دیگر سو، این شرایط یک تهدید نیز هست؛ چراکه افتادن سیاستورزان ایرانی به ورطهی خرد عملگرا و پراگماتیست و تصمیمگیری ایشان بر مبنای سود و فایده و نه آرمانها و ارزشها، میتواند جمهوری اسلامی را به سمت دنیای مدرن و سکولار سوق دهد؛ اتفاقی که اگر محقق شود، درست در نقطهی مقابل خرد اصولگرا، که تمنای تمدن اسلامی را دارد، قرار میگیرد.
در مجموع میتوان گفت خرد اعتدال نه یک خرد نظری، بلکه خردی است رفتاری و عملی که گونهای از رفتار را تجویز میکند که نه مبتنی بر اصول و قواعد، بلکه مبتنی بر فایدهمندی بیشتر است. لذا این خرد با کمرنگ کردن دو خرد پیشین، یعنی خرد اصولگرا و اصلاحطلب، نیروهای خود را از هر دو جذب میکند. این خرد برخلاف خرد اصلاحطلبی که به دنبال پروژهی «پروتستانتیسم اسلامی و آشتی دین با دموکراسی» بود، پروژهی «آشتی اسلام و سرمایهداری» را پیگیری خواهد نمود و این یعنی مدرنیته، راهبردی نو را در مواجهه با انقلاب اسلامی آغاز نموده است؛ راهبردی که باید دربارهی آن تأمل کرد.
انعکاس این یادداشت در: