۱۴اسفند
تدبیر به وقت دیروز
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۳:۰۵ ب.ظ
رادیکالیسم واپسگرا و دولت اعتدال:
یادداشت پیش رو برای پایگاه تحلیلی تبینی برهان نگاشته شده است:
یکی از نگرانیهایی که با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در فضای سیاسی کشور به وجود آمد و روزبهروز به دامنهی آن افزوده شد، نگرانی از رویکرد «واپسگرایی» در اقدامات دولت محافظهکار تدبیر و امید بوده است. آنچه در ادامه مورد دقت و بررسی قرار میگیرد، تبیین این رویکرد و چرایی وقوع آن در دولت اعتدالگراست؛ دولتی که تصور شده بود در نقطهی مقابل وضع موجود و برای تغییر آن به صحنه آمده است!
چیستی واپسگرایی؟
شاید در نگاه اول تصور بر این باشد که از آنجایی که از یکسو این دولت با شعار تغییر وضع موجود و مخالفت با آن به اریکهی قدرت رسیده و از دیگر سو با روی کار آمدن این دولت در عمل شاهد تغییرات گسترده در رویکردها، خطمشیها و حتی نیروی انسانی بودیم، نمیتوان این دولت را واپسگرا دانست و این وصلهای است ناچسب بر این دولت. برای بررسی این موضوع، کمی باید مداقهی بیشتری بر آن ادعا و این توجیه داشت.
در سیاست، واپسگرایی را اغلب سیمای شاخص اندیشهی محافظهکاری میدانند که تمایل به حفظ وضع موجود دارد و نگرشی منفی نسبت به تغییر را دنبال میکند؛ اما نکتهای که حائز اهمیت است این است که واپسگرایی ممکن است دستکم سه شکل متفاوت به خود بگیرد:
نخست اینکه، واپسگرایی میتواند خواهان استمرار گذشته باشد، به سخن دیگر واپسگرایی میکوشد تغییر را به طور معمول به اتکای عرف و سنت، ریشهکن سازد.
دوم اینکه، واپسگرایی میتواند متضمن کوشش در راه بازآفرینی گذشته باشد، در واقع «ساعت را به عقب بر میگرداند.» این موضع، از تغییری که گذشته نگر یا پسرفت باشد، جانبداری میکند؛ هدفی که اغلب از عقیدهی «دوران طلایی» الهام میگیرد.
سوم اینکه، واپسگرایی با قبول فلسفهی «تغییر با هدف حفظ وضع موجود» لزوم تغییر به عنوان ابزار حفظ وضع موجود را میپذیرد.[1]
در میان این سه شکل واپسگرایی، میتوان دولت تدبیر و امید را ذیل شکل دوم از واپسگرایی تحلیل نمود. کوشش برای بازآفرینی گذشتهی نزدیک، تغییر گذشتهنگر ـکه به برشی از گذشته به عنوان «دوران طلایی» توجه جدی داردـ آن چیزی بوده که طی مدت گذشته به کرّات از سوی دولتمردان دیده شده است. با کمی غلو و تساهل میتوان گفت این دولت به دوران سازندگی در مرحلهی اول و دوران اصلاحات در مرحلهی بعد نگاه هانا آرنتی دارد. هانا آرنت همیشه از یونان باستان به عنوان عصر طلایی یاد میکرد و تمنای آن گذشتهی نوستالژیک و اسطورهای را داشت. دولتمردان تدبیر و امید نیز با ارائهی تصویری گزینشی از دو دولت پیش از احمدینژاد دوران طلایی را به نمایش گذاشته و تغییرات را برای تحقق دوبارهی آن دوران و شرایط، آغاز نمودهاند؛ تغییرات قهقرایی که میتوان آن را ذیل عنوان واپسگرایی تندرو جا داد.
از آن جهت میتوان این نوع از واپسگرایی را واپسگرایی رادیکال و تندرو دانست که این نوع از واپسگرایی به دنبال استمرار و حفظ وضع موجود نیست، بلکه تغییرات قهقرایی را پی میگیرد. حرکت قهقرایی به حالتی میگویند که انسانی رو به جلو عقب، عقب حرکت کند. این همان چیزی است که این روزها شاهد آن هستیم.
چرایی شکلگیری واپسگرایی؟
واپسگرایی تندرو و رادیکال، که گاه در برخی جوامع خصلت انقلابی به خود میگیرد، در شرایطی بروز میکند که نابسامانی، زوال و فساد یا حداقل احساس آن در جامعه نمود یابد. پرداختن به این موضوع، که این احساس نابسامانی و زوال و فساد چقدرش واقعی است و چقدر آن محصول واقعنمایی رسانههاست و مورد توجه قرار دادن اینکه چقدر از این نابسامانیها محصول شرایط داخلی و بینالمللی است که فتنهی 88 به وجود آورده است یا چقدر آن محصول سوءمدیریتها یا چه میزان از آن محصول تحریمهای ظالمانه یا حتی چقدرش نتیجهی سنگاندازهای رقیب سیاسی دولت گذشته میباشد، موضوع این مقاله نیست. آنچه مهم است و موضوعیت دارد احساس نابسامانی، زوال، فساد یا حتی احساس امکان بروز فاجعه در جامعه است. احساسی که واپسگرایی تندرو را در جامعهی ایران 92 به صحنه آورد.
واپسگرایی تندرو در انتخابات 92 با فراخوانی به تغییر قهقرایی، که بازتاب ناخشنودی از حال و همینطور بیاعتمادی به آینده بود، اقدام به برشی اساسی از گذشتهی نزدیک نموده است و با ارائهی تصویری گزینشی از آن به عنوان عصر طلایی، راه را برای استقرار دوبارهی اصول و شرایط قدیمیتر هموار کرد.
یکی از کسانی که محافظهکاری، دفاع از شرایط موجود و واپسگرایی را نظریهپردازی نموده و مورد دقت قرار داده است، مایکل اوکشات میباشد. اوکشات در تحلیل شکلگیری این شرایط، که عمیقاً ریشه در روانشناسی انسان دارد، در مقالهای تحت عنوان «عقلگرایی در سیاست» گفت که محافظهکار بودن یعنی «ترجیح دادن معلوم بر مجهول، ترجیح دادن آزموده بر ناآزموده، عینیت بر ذهنیت، واقع بر امکان، محدود بر نامحدود، نزدیک بر دور، کفایت بر فراوانی زیاد، مناسب بودن بر کمال، شادمانی حاضر بر سعادت خیالی.»[2] در توضیح سخنان اوکشات، باید بیان داشت این سخنان به این معنی نیست که حال یا برشی از گذشته نزدیک به هر صورت کمال است یا حتی نمیگفت که حال بهتر از هر شرایط احتمالی است؛ بلکه او میگفت حال یا برشی از گذشته نزدیک بر حسب شناخته بودن، شناختی که معنایی از اطمینان دوباره، ثبات و امنیت را افاده میکند، ارزش دارد و همین مقدار از ارزشمندی آن را توجیه میکند.
برای اینکه بتوان قرابت سخنان اوکشات و دولت تدبیر و امید را نشان داد، کافی است بین سخنان اوکشات و سخنان مطرحشده در دفاع از دولتمردان اعتدال در مراسم رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت تدبیر و امید مقایسهای صورت پذیرد. تأکید بر سوابق معلوم و نه توانمندیهای مجهول، تأکید بر تجربهی آزموده و واقعشده، نه امکان ناآزموده و ذهنی و... کلیدواژههای پر تکرار رئیسجمهور، وزرای پیشنهادی و نمایندگان مدافع در مراسم رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی بوده است و این همان صورت روتوششدهی واپسگرایی است. صورت روتوششدهای که بازگرداندن وزیران مسن به کابینه، تغییر هزاران مدیر سطح بالا و میانی و... را توجیه میکند.
در همین راستا و در تأیید همین ادعا، میتوان به یادداشت دکتر محمدجواد غلامرضاکاشی، استاد اصلاحطلب دانشگاه علامه طباطبایی، تحت عنوان «خرد اعتدالی و احساس جمعی یک فاجعه» اشاره نمود که خرد دولت اعتدال را در اندیشهی اوکشات جستوجو میکند. او میگوید: «نمایندهی قرن بیستمی اعتدال نیز اوکشات است. او سیاستورزی را به آشپزی یا کشتیرانی تشبیه میکند. سیاستمدار کسی است که سکانداری یک کشتی را در اختیار دارد. این کشتی نه از جایی آمده نه قصد دارد به جایی برود. تنها قرار است کشتیبان، اعتدال کشتی را در دریای پرتلاطم حفظ کند... خرد اعتدالی در احساس جمعی یک فاجعه ظهور کرد.»[3]
با توجه به آنچه گفته شد، میتوان اظهار داشت آنچه امروز به عنوان امید از سوی منتخبان انتخابات 92 پیش و پس از انتخابات در جامعه مطرح شده، چیزی جز امید به تصویر برساخته و گزینشی از گذشته، از دولتهای پیش از دولت نهم نبوده است و تدبیر آن نیز چیزی جز حرکت در پارادایم واپسگرایی نیست؛ پارادایمی که تدبیرش این است که ساعت را به پیش از دولت نهم برگرداند.
۹۲/۱۲/۱۴