سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

نوشته های جعفر حسن خانی

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

نوشته های جعفر حسن خانی

ابنای زمان مظروف اند؛
که یا تهی مانند و یا لبریز از گنداب و یا لبالب می ناب.و چه خوش خواهد بود آدمی را که سبو باشد.
ملجأ عشق و لبالب می مستانه.
و چه خوش تر سرنوشتی است سبو را، که در میانه ی ساقی و خم و خمخانه؛
شکستن
آری شکستن
به فدای چشم مستش
بشکست اگر سبویی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مطبوعات پایگاه دشمن» ثبت شده است

۱۸دی

گناه نابخشودنی

یادداشت پیش رو برای پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (khamenei.ir) نگاشته شده است:


روز 8 نوامبر 1979، وقتی که کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، با استناد بر قانون «کنترل صدور تسلیحات نظامی»، کشتی حامل لوازم نظامی به ارزش سیصد میلیون دلار متعلق به ایران را توقیف کرد، می‌توان نقطه‌ی آغاز تحریم‌های یک‌جانبه علیه جمهوری اسلامی ایران دانست. نقطه‌ی آغازی که در گام دوم، با بلوکه کردن مجموعه‌ی پس‌اندازها و اوراق بهادار ایران در آمریکا، که ارزش آن بالغ بر دوازده میلیارد دلار بود، بر گستردگی آن افزوده شد. البته در سال‌های بعد از آن، این روند برخلاف تعهدات آمریکا در بیانیه‌های الجزایر مبنی بر لغو تحریم و مداخله نکردن در امور داخلی ایران، فزونی بیش از پیش یافت. در طول جنگ تحمیلی1 و سال‌های پس از آن، به بهانه‌های مختلف نظیر آنچه در ماجرای تصویب طرح «داماتو»2 اتفاق افتاد، همواره آمریکا بر گستره‌ی استفاده‌ی خود از ابزار تحریم در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران افزود.

در ماجرای دستیابی ایران به صنعت صلح‌آمیز هسته‌ای نیز آمریکا همچون گذشته، استفاده از ابزار تحریم را در دستور کار خود قرار داد و با صدور برخی فرمان‌های اجرایی دولتی یا برخی مصوبات کنگره‌ی این کشور و یا حتی تصویب چند قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل،3 تلاش نمود ایران را از این فناوری صلح‌آمیز و صنعت پیشرفته بازدارد. البته این اولین‌باری نبود که در راه بومی‌سازی یک صنعت، ایران از سوی استکبار جهانی تحریم می‌شد. پیش از این، در ماجرای ملی شدن صنعت نفت نیز دولت ملی دکتر محمد مصدق تحریم شده بود تا از این راه، مانعی در جهت ملی شدن صنعت نفت یک کشور ایجاد شود. این موضوع شاهد خوبی بر این ادعاست که استکبار در جهت تثبیت منافع و هژمونی خود بر جهان، فارغ از اینکه چه کسی حاکم باشد، مانع از قدرت‌یابی و اقتدار دیگر کشورها می‌شود و این امر مختص جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه شامل دیگر کشورها هم می‌شود.4
 

اما با مدنظر قرار دادن سیر تحریم‌های اعمال‌شده علیه جمهوری اسلامی و با چشم‌پوشی از روند تاریخی و گستره‌ی جهانی استفاده از این ابزار توسط نظام سلطه، آنچه مسلم است، هیچ‌یک از این تحریم‌ها پیش از فتنه‌ی 88، آنی نیست که جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، از آن تحت عنوان «سخت‌ترین تحریم‌های چندجانبه» علیه ایران یاد می‌کند.5 آنچه تحت عنوان سخت‌ترین تحریم‌های تاریخ از آن یاد می‌شود، از نظر بازه‌ی زمانی مربوط به اقداماتی می‌شود که آمریکا و جبهه‌ی متحد با او، بعد از فتنه‌ی 88 دنبال کردند که در ادامه، به نحوه و چرایی آن پرداخته خواهد شد، اما آنچه در این بخش لازم است مورد دقت قرار گیرد، بررسی وضعیت ایران و تحریم‌های صورت‌گرفته بر آن و تحلیل غربی‌ها از این وضعیت، پیش از آغاز فتنه است تا با مدنظر قرار دادن آن، ببینیم آیا این امکان وجود داشت که در سیر طبیعی اتفاقات به آنچه تحت عنوان سخت‌ترین تحریم‌های تاریخ علیه ایران یا به تعبیری دیگر که از سوی برخی مسئولین غربی از آن با عنوان «تحریم‌های فلج‌کننده» یاد می‌شود، منجر شود یا نه؟

 پیش از فتنه 88

برای تحلیل شرایط پیش از فتنه، از سال‌های پایانی ریاست‌جمهوری جورج بوش شروع می‌کنیم. جورج بوش پس از آنکه در دوره‌ای ایران را «محور شرارت» خوانده بود و از حمله به ایران سخن می‌گفت و چند قطعنامه را در شورای امنیت علیه ایران به تصویب رسانده بود، در طی مذاکرات 1+5 با ایران، با تصور امکان مقابله با فعالیت‌های هسته‌ای ایران و ایجاد تغییر در رفتار آن، به نشانه‌ی اعتراض به عدم تعلیق غنی‌سازی از سوی ایران، همواره نماینده‌ی خود را در مذاکرات شرکت نمی‌داد و اعلام می‌کرد که تعلیق غنی‌سازی پیش‌شرط آمریکا برای حضور در مذاکرات است. با این حال اما در پایان دوران زمامداری خود، ناامیدانه و مأیوسانه به این نتیجه رسید که هیچ امکان و راهی جز مذاکره با ایران ندارد. لذا در مذاکرات «ژنو یک» با زیر پا گذاشتن پیش‌شرط خود، ویلیام برنز، معاون کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه‌ی خود را در مقابل نماینده‌ی مذاکره‌کننده‌ی ایرانی نشاند. حضور برنز در مذاکرات، نشانه‌ای از عقب‌نشینی آمریکا بود. رایس، وزیر امور خارجه‌ی آمریکا نیز همان زمان اعلام کرد: «ایالات متحده‌ی آمریکا دشمن ابدی ندارد. اگر ایران تصمیم بگیرد به جامعه‌ی جهانی نزدیک شود، از حمایت ایالات متحده‌ی آمریکا برخوردار است.»6 خبرگزاری آلمانی دویچوله نیز در تحلیل این رفتار آمریکا نوشت: «آگاهان می‌گویند شرکت ویلیام برنز در نشست ژنو به مفهوم چرخشی حیرت‌آور در سیاست تاکنون دولت بوش در برابر ایران است.»7

گذر از «محور شرارت» خواندن ایران به حضور «بدون پیش‌شرط» در مذاکرات توسط آمریکا، آن هم در دولت بوش جمهوری‌خواه، از جمله نشانه‌هایی بود که نشان می‌داد غرب و آمریکا، ایرانِ قدرتمند را پذیرفته و به این درک رسیده‌اند که باید با ایران به توافق برسند. البته این تنها نشانه نبود. زبیگنیو برژنسکی، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، که توصیه‌هایش در پیروزی اوباما در انتخابات تأثیرگذار بود، در گفت‌وگو با مجله‌ی آلمانی «اشترن»، در پاسخ به این سؤال که آیا اوباما رئیس‌جمهور یک ابرقدرت رو به زوال است، اظهار داشت: «واقعیت این است که دوران حماقت ابرقدرتی آمریکا به پایان رسیده است. درباره‌ی ایران و برنامه‌ی هسته‌ای ایران نیز ما به رویکرد واقع‌گرایانه، منعطف‌تر و منطقی‌تر نیازمندیم. ما باید مذاکره کنیم. ما ممکن است حتی بدون پیش‌شرط مذاکره کنیم. رویکرد موفقیت‌آمیز برای ایران باید با منافع امنیتی تهران و واشنگتن منطبق باشد.»8


همچنین چند ماه قبل از انتخابات 88، برنارد کوشنر، وزیر خارجه‌ی یهودی‌الاصل فرانسه، در مصاحبه با شبکه‌ی «سی‌ان‌ان» می‌گوید: «گمان می‌کنم ایران کشوری بزرگ با تاریخی بزرگ است. اگر امروز بخواهیم از افغانستان سخن بگوییم، باید با ایران صحبت کنیم. اگر می‌خواهیم از خاورمیانه، عراق و سوریه سخن به میان آوریم، باید با ایران صحبت کنیم. پس واقع‌گرا باشیم و با این اشخاص صحبت کنیم.»9

همه‌ی این سخنان یادشده و از این دست اظهارات که در مقطع زمانی پیش از فتنه کم شنیده نمی‌شد، نشان از آن داشت که تصور، درک و محاسبات غرب از ایران، بر بی‌فایده بودن فشارها و لزوم گفت‌وگو با آن تأکید دارد. این درک و تصور در آخرین مذاکرات هسته‌ای پیش از انتخابات، که در ژوئن 2008 (سال 1387)، یعنی درست یک سال مانده به انتخابات انجام شد، به‌صراحت از سوی طرف‌های مذاکره‌کننده‌ی غربی بیان گردید که چاره‌ای جز پذیرش برنامه‌ی غنی‌سازی ایران نمی‌بینند.10مذاکرات هسته‌ای نیز به‌صورت کاملاً هوشمند از سوی مقامات غربی تا اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 به حالت تعلیق درآمد. آن‌ها منتظر بودند ببینند نتیجه‌ی انتخابات چه خواهد شد تا آن‌گاه متناسب با آن، روند و خط‌مشی‌های خود را مشخص کنند.

اما اوج عقب‌نشینی غرب در قبال ایران و پذیرش ایران قدرتمند را می‌توان در اولین نامه‌ی اوباما به رهبر انقلاب، که چند روز پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری 1388 ارسال شده بود، مشاهده کرد. اوباما در آن نامه اذعان کرده بود که بدون ایران، هیچ موضوعی در خاورمیانه فیصله نمی‌یابد. او خواستار گفت‌وگویی همه‌جانبه و کمک به شروع فصل جدیدی از مناسبات بین ایران و آمریکا شده بود. همه‌چیز حکایت از دست برتر جمهوری اسلامی در تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی داشت، اما یک حادثه، همه‌ی معادلات را تغییر داد و دست برتر و پُر ایران را در چانه‌زنی با غرب، خالی کرد: آشوب‌های بعد از انتخابات 88!


 پس از آغاز فتنه

آشوب‌های بعد از انتخابات 88 و یا به تعبیر دقیق «فتنه»، موجب «امیدواری» دشمنی شد که مترصد به وجود آمدن روزنه‌ای برای ضربه زدن به ایران بود. به همین علت، در اقدامی ناباورانه، تنها در طی ده روز اول آغاز فتنه، شش قطعنامه در کنگره‌ی آمریکا علیه ایران ارائه شد و به تصویب رسید!11 مسئولین غربی که تا پیش از این بر لزوم واقع‌گرایی در برابر ایران سخن به میان می‌آوردند و از ضرورت تعامل با ایران می‌گفتند، به‌یکباره شروع به اظهارات مداخله‌جویانه در امور داخلی ایران کردند. اوباما که چند روز پیش از انتخابات به رهبر انقلاب نامه نوشته بود تا او را در حل مشکلات منطقه کمک نماید، به‌ناگاه با آغاز فتنه، از ایرانی‌ها خواست تا به اعتراضات خود ادامه دهند و مشخصاً از میرحسین موسوی نام برد و وی را نماد غرب‌گرایی نامید.12 تغییر لحن آمریکایی‌ها و غربی‌ها با آغاز فتنه‌ی 88 به‌وضوح قابل مشاهده بود.

وضع و نگرش غربی‌ها در جریان فتنه‌ی 88 به قدری تغییر کرد که شانزده روز پس از اهانت فتنه‌گران در روز عاشورا به حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام، ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده وقت نیروهای آمریکایی در منطقه، حتی از احتمال حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران خبر داد! وی در گفت‌وگو با «سی‌ان‌ان» گفت: «حتماً می‌توان تأسیسات هسته‌ای ایران را مورد هدف قرار داد. تأسیسات ایران در مقابل حملات بمب‌ها آسیب‌پذیر هستند.» از سویی دیگر، این نکته نیز عجیب است که اقدام نظامی علیه برنامه‌ی هسته‌ای ایران با شروع فتنه‌ی 88 کلید خورد و ترور دانشمندان هسته‌ای ایران از همین زمان آغاز شد. این ترورها در شرایطی که کشور در نتیجه‌ی فتنه به «بی‌ثباتی» کشیده شده بود، انجام پذیرفت.

از فردای فتنه و تغییر درک دشمن از جمهوری اسلامی و ایجاد تصور امکان آسیب به جمهوری اسلامی و امیدوار شدن دشمن جهت عینیت‌بخشی به آن تصور، شاهد شکل‌گیری اراده و اجماع بین مسئولین آمریکایی و اروپایی برای مقابله با ایران و تحریم گسترده و به‌زعم خود، فلج‌کننده علیه آن هستیم. رهبر انقلاب در توضیح اینکه اجماع و شکل‌گیری جبهه‌ی متحد علیه ایران در نتیجه‌ی فتنه بوده است، می‌فرمایند: «کسانی که فتنه‌ی سال 88 را شروع کردند -حالا یا خودشان طراحی کرده بودند یا دیگران طراحی کرده بودند؛ نمی‌خواهیم نسبتی بدهیم، ولی به هر حال این فتنه طراحی شده بود- به کار کشور ضربه‌ی سختی زدند. اگر این فتنه نبود، بلاشک کارهای گوناگون کشور بهتر پیش می‌رفت. این‌ها دشمنان را امیدوار کردند و روحیه دادند به کسانی که علیه نظام اسلامی جبهه‌بندی کرده‌اند و یک جبهه‌ای تشکیل داده‌اند.»13


این امیدواری دشمن، موجب وضع تحریم‌های بیشتر علیه ایران شد. به همین علت، با دمیده شدن روحیه‌ی جدید به دشمنان و در پی آن، شکل‌گیری یک جبهه‌ی متحد علیه ایران، شاهد روند پُرسرعت گسترش تحریم‌ها علیه کشور بودیم. برای نمونه، با اندک دقت نظری در فرمان‌های اجرایی دولت آمریکا علیه ایران و در راستای تحریم آن، می‌توان دریافت که تعداد و وسعت اهداف تحریمی این فرمان‌ها اساساً قابل مقایسه با قبل از فتنه نیست. در سال‌های 2010، 2011 و 2012، 9 فرمان که بیشتر آنان قدرت تأثیرگذاری اقتصادی بالایی داشتند، از سوی دولت آمریکا در جهت تحریم جمهوری اسلامی صادر شد.14 همچنین کنگره‌ی آمریکا از این قاعده مستثنا نبود و شش قانون جهت تحریم ایران به تصویب رساند15 که در این میان، «قانون جامع تحریم‌ها، مسئولیت‌پذیری و محرومیت ایران»، موسوم به (CISADA) که شامل تحریم انرژی، بانکی و فروش بنزین ایران می‌شود، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

همچنین صدور قطعنامه‌ی 1929 توسط شورای امنیت سازمان ملل را، که در سالگرد فتنه‌ی 88 به تصویب رسید و به همین خاطر، دارای پیام روشنی به طرف ایرانی بود، می‌توان در همین چارچوب تحلیل کرد. در تأیید این مدعا، می‌توان به مقاله‌ی کیم آر. هلمز، تحلیل‌گر ارشد نشریه‌ی «واشنگتن‌تایمز» اشاره کرد که دو ماه پیش از قطعنامه‌ی 1929 در سرمقاله‌ی این نشریه نوشته بود: «تحریم به‌تنهایی کافی نیست. ما باید دیپلماسی عمومی را به نقض حقوق‌ بشر در ایران متمرکز کنیم. جمهوری اسلامی به دلیل وجود اپوزیسیون داخلی، دچار نقاط ضعف شده و باید بر این نقطه فشار وارد کرد.»16

روزنامه‌ی آلمانی «ولت» نیز چند هفته قبل از تحریم 1929 نوشت: «توان گروه‌های اپوزیسیون ایران برای تغییر رفتار مقامات این کشور کافی نیست. به همین علت است که غرب باید هم‌زمان تهدیدهای چندباره‌ی خود در اعمال تحریم‌های سخت علیه ایران را در پیش بگیرد.»17
وضع و نگرش غربی‌ها در جریان فتنه‌ی 88 به قدری تغییر کرد که شانزده روز پس از اهانت فتنه‌گران در روز عاشورا به حضرت اباعبدالله، ژنرال پترائوس، فرمانده وقت نیروهای آمریکایی در منطقه، حتی از احتمال حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران خبر داد! این نکته نیز عجیب است که اقدام نظامی علیه برنامه‌ی هسته‌ای ایران با شروع فتنه‌ی 88 کلید خورد و ترور دانشمندان هسته‌ای ایران از همین زمان آغاز شد.

برای فهم بهتر استراتژی غربی‌ها، بالاخص آمریکایی‌ها علیه ایران، می‌توان به سخنان آدام ارلی، سفیر آمریکا در بحرین که پیش از این و در دوران ریاست‌جمهوری جرج بوش سخن‌گوی وزارت خارجه‌ی آمریکا بوده است، اشاره نمود. وی پیش از اول اکتبر 2009 و برگزاری مذاکرات ژنو، در جلسه‌ای با برخی از مسئولان کشورهای عربی در منامه، صراحتاً اعلام کرد: «کاخ سفید هم‌زمان با انجام مذاکرات ایران و 1+5 نحوه‌ی حمایت از رهبران معارض جدید در ایران را پیگیری می‌کند.» او همچنین تصریح کرد که اگر مذاکرات ژنو برای آمریکا موفقیت‌آمیز نباشد و در آن پیشرفتی حاصل نشود، آمریکا قصد دارد هم‌زمان با تشدید تحریم‌ها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت رسمی، علنی و گسترده از رهبران معارض جدید، ‌ وسعت بخشد؛ چراکه هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریان‌های طرفدار غرب در ایران کارساز نیست.18

ریشه‌ی این موضع و این دست مواضع را، که در زمان فتنه به‌کرّات بیان می‌شد، باید در میان نوشته‌ها و سخنان مطرح‌شده در اندیشکده‌ها غربی که توسط استراتژیست‌ها، تصمیم‌سازان و سیاست‌سازان آمریکایی بیان می‌‌شود و به نگارش درمی‌آید، جست‌وجو کرد. به‌عنوان مثال، می‌توان به مقاله‌ی پولاک و ری تکیه با عنوان «افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران»، که در سال 2011 به نگارش درآمده است، اشاره کرد. این دو استراتژیست در سال‌های پس از فتنه‌ی 88، درست زمانی که فشارها و تحریم‌ها علیه ایران رو به تزاید بود، با درکی که از شرایط جمهوری اسلامی یافتند، این‌گونه تحلیل کردند که «تشدید فشار بر رژیم ایران می‌تواند پیشبرد برنامه‌ی هسته‌ای تهران را به تأخیر اندازد. همچنین این قابلیت را دارد تا مشکلات و تنش‌های جدیدی را در نظام ایران به وجود آورد. ضمناً می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای افراد میانه‌رو در ایران فراهم سازد که بیشتر علاقه‌مندند تا در بحث هسته‌ای و سایر رفتارهای دردسرآفرین تهران، مثلاً حمایت از گروه‌های تروریستی، با جامعه‌ی بین‌المللی مصالحه نمایند. همچنین می‌تواند فرصت مناسبی را برای احیای توان جنبش سبز به وجود آورد.»19

در پس این تحلیل، توصیه و تجویزی که استراتژیست‌ها به تصمیم‌گیران و سیاست‌مداران آمریکایی می‌کنند، از این قرار است: «گام‌های اولیه بیشتر باید بر شناسایی احتمالات و تشخیص بهترین روش‌های تحقق اهداف مختلف تمرکز یابند، اما از ارکان مهم هر راهبردی، برقراری ارتباط با جنبش سبز خواهد بود. در حال حاضر، فرصت‌های بسیاری برای برقراری ارتباط با فعالان ایران وجود دارند. ایران سرزمین اعتراضات کارگری و تظاهرات سیاسی است. چالش موجود در برقراری ارتباط (علنی یا مخفی) ‌ با اتحادیه‌های مهم کارگری و سازمان‌های دانشجویی است که شبکه‌ی ملی دارند و از طریق رسانه‌های اجتماعی با یکدیگر در ارتباط‌اند. مخالفان حکومت روحانیون، از هر قشر و گروه، باید تحریک شوند تا نقاط ضعف اخلاقی رژیم اسلامی را محکوم نمایند. حال آنکه تلاش برای شتاب دادن به جریان فرار نخبگان سیاسی و صنعت هسته‌ای ایران باید دوچندان گردد. هرگونه تلاش سیستماتیک برای خالی کردن پشت حکومت اسلامی ایران باید یکی از اولویت‌های اصلی واشنگتن باشد.»20
روزنامه‌ی آلمانی «ولت» چند هفته قبل از تحریم 1929 نوشت: «توان گروه‌های اپوزیسیون ایران برای تغییر رفتار مقامات این کشور کافی نیست. به همین علت است که غرب باید هم‌زمان تهدیدهای چندباره‌ی خود در اعمال تحریم‌های سخت علیه ایران را در پیش بگیرد.»


آنچه از این بیان و گفته‌های مشابه، که در فضای تحلیلی غرب کم نیست، می‌توان دریافت این است که تصمیم‌سازان غربی پس از فتنه، بر این باور امیدوار شدند که با فشار مضاعف و هم‌زمان با آن، حمایت از عوامل اصلی فتنه، می‌توانند جمهوری اسلامی را به سمت براندازی به‌عنوان هدف حداکثری و یا تغییر رفتار و تمکین به خواست غرب به‌عنوان هدف حداقلی، پیش ببرند.
باور و امیدی که پیش از فتنه‌ی 88 رو به یأس گذاشته بود، به امیدواری تبدیل شد و از همین روی، پس از وقوع فتنه‌ی 88، مایکل الوی درباره‌ی این امیدواری، این‌چنین تحلیل می‌کند: «جریان سبز یکی از شکاف‌هایی است که مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، آن چیزی که بیش از همه مدنظر دولتمردان آمریکاست، گرایش‌های فرهنگی و اجتماعی است که در داخل ایران به آمریکا در بین برخی اقشار و طبقات وجود دارد. اگر این گرایش‌ها و مطالبات به خواست‌های جریان سبز متراکم گردد، می‌تواند به غرب کمک شایانی بنماید. گرچه راه‌اندازی یک حرکت شبه‌انقلابی برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی به‌لحاظ زمانی برای ایالات متحده‌ی آمریکا زمان‌بر است، اما هرگز از رده‌ی برنامه‌های روی میز خارج نشده است.»21
 
فرجام سخن


همه‌ی آنچه گفته شد، مؤید این امر است که آن گناه و جرم بزرگی که شرایط امروز را برای جامعه‌ی ایران رقم زده و این جامعه را در تنگنای تحریم قرار داده، جرم امیدوار کردن دشمن است که از سوی فتنه‌گران صورت پذیرفته است؛ چراکه این امیدواری و شکل‌گیری درک جدیدی از ایران توسط غرب و آمریکا، که در ادامه‌ی ماجرای فتنه حاصل شد، غرب را به تحلیل، تصمیم و اقدام جدید نسبت به ایران مجاب کرد و این اراده را در دشمنان برای شکل‌دهی جبهه‌ای متحد علیه ایران به وجود آورد و حاصلِ آن شد تحریمی در این گستردگی. باری، جرم بزرگ فتنه‌گران، امیدوار کردن دشمنان بود.

پی‌نوشت‌ها:
1. در طول دوران دفاع مقدس، برای نمونه، می‌توان به تحریم‌های زیر اشاره کرد:
الف) تحریم یکجانبه موسوم به عملیات «استانج» : از سال 1983 آمریکا با بیست کشور درباره‌ی ارسال نکردن سلاح به ایران وارد مذاکره شد تا آن‌ها را مجاب کند به ایران سلاح نفروشند.
ب) در تاریخ 6 نوامبر 1987، کنگره‌ی آمریکا به بهانه‌ی مبارزه با تروریسم، واردات نفت از ایران را ممنوع کرد.
ج) صدور دستور ویژه (12613) رئیس‌جمهور وقت و ممنوعیت ورود هرگونه کالا و خدمات از ایران.
2. در 20 شهریور 1374 (20 سپتامبر 1995) با تصویب طرح داماتو، رئیس‌جمهور آمریکا اجازه‌ یافت شرکت‌های غیرآمریکایی را که فناوری صنعت نفت را در اختیار می‌گذارند، تحریم کند.
3. تا پیش از فتنه‌ی 88 این قطعنامه‌ها در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید: بیانیه‌ی 1696 و قطعنامه‌ی 1737 در سال 2006، قطعنامه‌ی 1747 در سال 2007 و قطعنامه‌های 1803 و 1835 در سال 2008.
4. یک بررسی اجمالی از تاریخ تحریم‌های اقتصادی در سطح جهانی نشان‌دهنده‌ی آن است که دولت آمریکا همواره بزرگ‌ترین سهم را در کاربرد سیاست تحریم اقتصادی داشته است. در مجموع، دوسوم تحریم‌های اقتصادی جهان توسط دولت آمریکا اعمال گردیده است. در فاصله‌ی جنگ جهانی اول تا سال 1990، یعنی در طول نزدیک به 75 سال، در مجموع 115 تحریم اقتصادی علیه کشورهای مختلف تصویب و به اجرا گذاشته شد که به‌طور متوسط، برابر است با 1.5 تحریم در سال. دولت آمریکا مسئول 77 مورد از کل 115تحریم‌های اقتصادی جهان، یعنی 67 درصد کل تحریم‌ها در طی دوره‌ی 1918- 1990 بوده است. اما از سال 1990، به دنبال فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد، سهم آمریکا در کاربرد سیاست تحریم اقتصادی و تعداد تحریم‌های اقتصادی به‌شدت افزایش یافته است؛ به‌گونه‌ای که طی دوره‌ی 1990-1999 سهم آمریکا در کل تحریم‌های اقتصادی جهان به 92 درصد افزایش یافت. تنها در دوره‌ی اول ریاست‌جمهوری کلینتون، دولت آمریکا 61 تحریم اقتصادی را علیه 35 کشور جهان، با جمعیتی بالغ بر 2.3 میلیارد نفر، یعنی 42 درصد کل جمعیت جهان و 790 میلیارد دلار صادرات، یعنی 19 درصد صادرات جهان، به اجرا گذاشت.
برای اطلاع بیشتر، مراجعه شود به مقاله‌ی آقای فتح‌الله پریشان در خبرگزاری فارس:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910703000144
5. سخنان جو بایدن در نشست سابان اندیشکده‌ی بروکینز:
http://www.brookings.edu/blogs/markaz/posts/2014/12/06-saban-forum-vice-president-joe-biden
6. http://www.tasnimnews.com/Home/Single/226414
7. The decision by the United States to send William Burns, the under secretary of state for politicial affairs, to nuclear talks with Iran on Saturday, July 19, in Geneva has has been welcomed by many as a shift in Washington's hard-line stance towards Iran.
منبع: http://dw.de/p/EdNd، تاریخ انتشار: 18.07.2008
8.We need a more realistic, a more flexible and sensible approach. We should negotiate; we might negotiate even without preconditions
منبع: http://www.stern.de/politik/ausland/brzezinski-about-obama-very-different-from-most-american-politicians-645635.html
9. all the issues you're talking about, Middle East, Afghanistan, of course, Iran and in the middle, and this is a great country, we have to come with them
منبع: http://edition.cnn.com/TRANSCRIPTS/0902/01/se.01.html
10. گزارش کمیسیون اصل 90 درباره‌ی فتنه‌ی 88 که در تاریخ 7 دی 1390 در صحن علنی مجلس قرائت شد:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901007001271
11. طرح شماره‌ی H.R.2845، قطعنامه‌ی شماره H.RES.549، قطعنامه‌ی H.RES.557، قطعنامه‌ی H.RES.560، قطعنامه‌ی H.RES.193 و قطعنامه‌ی H.RES.196 در مدت ده روز ابتدایی فتنه در کنگره‌ی آمریکا علیه ایران ارائه شد و به تصویب رسید.
12. Mr Obama said Mir Hossein Mousavi had captured the imagination of groups in Iran that were interested in opening up to the world.
منبع: http://news.bbc.co.uk/2/hi/middle_east/8122028.stm
13. بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت، 8 شهریور 1389.
14. فرمان‌های اجرایی دولت آمریکا پس از فتنه جهت تحریم ایران: 13553 در سال 2010، 13572، 13574 و 13590 در سال 2011 و 13599، 13606، 13608، 13622 و 13628 در سال 2012.
15. قوانین مصوب کنگره‌ی آمریکا جهت تحریم ایران: قانون جامع سیسادا (CISADA) در سال2010، قانون عدم اشاعه‌ی ایران، سوریه و کره‌ی شمالی، قانون میهن‌پرستی آمریکا بخش 311، بودجه‌ی دفاعی 2012 در سال 2011 و قانون کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه، بودجه‌ی دفاعی 2013 (بخش فرعی D) در سال 2012.
16. If Mr. Obama isn’t careful, he’ll end up with the worst of all possible outcomes: an even more oppressive regime strengthened by crushing the will of its people and armed with nuclear weapons.
To avoid that, he should repeatedly voice his support for Iranians struggling to reclaim their freedom. That would promote American ideals and universal human rights, as well as advancing U.S. national interests.
منبع: washingtontimes.com/news/2009/jun/28/solutions-holmes-irans-election-results/?page=all
17. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911002000570
18. گزارش کمیسیون اصل 90 درباره‌ی فتنه‌ی 88 در تاریخ 7 دی 1390.
19. www.welt.de/welt_print/debatte/article5773192/Vier-Beobachtungen-zum-Iran.html
همچنین بنگرید: کنث ام. پولاک و ری تکیه (2011)، افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران، مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی، نشریه‌ی واشنگتن کواترلی، ترجمه‌ی اشراف، مهر 1390، اشراف.
20. کنث ام. پولاک و ری تکیه، همان.
21. الوی، مایکل (آگوست 2011 )، ترسیم خط مرز غنی‌سازی ایران، نشریه سروایول، ترجمه‌ی اشراف، مهر 90.


انعکاس این یادداشت در:

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای 

پایگاه خبری تحلیلی جهان نیوز

خبرگزاری تسنیم

خبرگزاری فارس

خبرگزاری ایسنا


جعفر حسن خانی
۰۸مهر

"به دلیل حجم بالای مطالب،مقاله پیش رو در دوپست ارائه می گردد"

9- 20 میلیون رای به خاتمی

در بخشی از فیلم مورد اشاره قسمتی از سخنرانی 13 رجب آیت الله منتظری پخش می‌شود که در آن معنای 20 میلیون رای به خاتمی، "نه" مردم به ولی فقیه تعبیر می‌شود. در پاسخ به این سخن و در تفسیر رای مردم به خاتمی چند نکته حائز اهمیت است.

اول آنکه برخلاف این روزهای آقای هاشمی که ژست آزادی خواهشان گوش فلک را کر کرده؛ ایشان در زمان ریاست شان بر قوه مجریه، بشدت فضای نقد را بسته بودند و کوچکترین نقد را به بدترین شکل ممکن پاسخ می‌گفتند و لذا شعارهای آزادی خواهانه خاتمی بشدت مردم را به خود جذب کرد. بخشی از رای مردم به خاتمی را می‌توان "نه" به دوران بسته سازندگی تعبیر کرد و "نه" ای که بسیاری شان از طرفداران اصیل نظام بودند.

 دوم اینکه رای به خاتمی؛ رای به "سه سید فاطمی؛خمینی، خامنه ای و خاتمی" بود.اگر پوسترهای تبلیغاتی و سخنرانی های آقای خاتمی را کمی واکاوی کنیم می توان به این نتیجه رسید که آقای خاتمی در شعار ولایتمداری، یاوری رهبری و قانونمداری چیزی کمتر از آقای ناطق نگذاشت.

پوستر انتخاباتی خاتمی

اشتباه آقای ناطق این بود که خود را در امتداد آقای هاشمی تعریف کرد. در همین رابطه لازم به ذکر است که هیچ کس نمی‌تواند 13 میلیون رای به موسوی را نه به ولایت فقیه و قانون اساسی، تفسیر کند؛ کاری که این فیلم درصدد القای آن است چرا که آقای موسوی پیش از انتخابات در شعارها و تبلیغات خود، خود را ملتزم به ولایت فقیه و قانون اساسی معرفی می‌کرد و رای اکثریت قاطع مردم، ، رای به موسوی ولایتمدار و قانونمدار بود. رای به نخست وزیر امام و دوران دفاع مقدس بوده است. نه رای به فردی که بدون سند دروغ بزرگی را می‌گوید؛ دروغی با عنوان تقلب بزرگ.

نکته سوم اینکه رای مردم، رای به عملکرد همیشه افراد نیست، همان ها که به سه سید فاطمی رای دادند وقتی عملکرد آقای خاتمی را دیدند به کاندیدای مورد حمایت حزب او «مصطفی معین» "نه" بزرگی گفتند و احمدی نژاد ولایتمدار و خادم مردم را برگزیدند و مطمئناً اگر احمدی نژاد را در شعارها و اداعاهایش صادق نیابند بدون تعارف به فرد دیگری اقبال خواهند کرد.

نکته چهارم و آخر در این باره این می‌باشد که اکثریت جامعه در چارچوب قانون اساسی در انتخابات شرکت کرده اند و رای داده اند. رای آنها پیش از اینکه به فرد خاصی باشد رای به قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی می‌باشد. در روزهای پس از انتخاب آقای خاتمی، بهزاد نبوی و اطرافیان آقای خاتمی بحث از رفراندوم قانون اساسی می‌کردند این در حالی بود که مردم با درصد بالایی در چارچوب قانون اساسی که چند صد هزار نفر برای اجرای آن به شهادت رسیده اند در انتخابات شرکت می کنند. بعد از انتخابات 88 نیز برخی از معاندان و جاهلان، سخن از رفراندوم به زبان می راندند که در پاسخ شان باید گفت در آخرین انتخابات در جمهوری اسلامی ایران بالاترین حد نصاب شرکت در انتخابات ثبت شده است و 85 درصد مردم بار دیگر در تایید نظام اسلامی و قانون اساسی رای داده اند. این در حالی است که مردم برخی از کشورهای غربی با حد نصاب 35 درصد شرکت کننده در انتخابات هنوز بر همان قانون اساسی گذشته عمل می‌کنند.

10- قتل های زنجیره ای

در نتیجه تفسیر آیت الله منتظری از رای مردم، این فیلم با بیان اینکه بهای "نه" به ولایت فقیه را در انتخابات 76 روشنفکران منتقد پرداختند و با پخش تشییع جنازه محمد مختاری به موضوع قتل های زنجیره ای پاییز 77 می‌پردازد و مدعی می‌شود وزارت اطلاعاتی که زیر نظر رهبر فعالیت می‌کند عامل این قتلهاست و این سخن چیزی جز ذبح حقیقت بر پای منافع انگلیس و متحدانش نیست. چرا که این فیلم هیچ گاه به نام مصطفی موسوی(کاظمی) اشاره ای نمی‌کند و تنها یک هدف برای عدم اشاره به نام عامل قتلها می‌توان متصور شد و آن جعل و تحریف این واقعه تاریخی است چرا که همراه با نام مصطفی کاظمی لاجرم بسیاری چیزها را هم باید گفت:

باید گفت که او از حامیان افراطی خاتمی بوده.

باید گفت که او پیش از وقوع این قتلها رئیس جمهور وقت را نسبت به وقوع قتل ها مطلع کرده بود که البته با بی اعتنایی مواجه شده بود.

باید گفت که او پس از وقوع قتلها به دفتر ریاست جمهوری می‌رود و معترف می‌شود که این قتلها توسط وی سازماندهی شده است.

و باید گفت ...

این فیلم هیچ گاه نمی‌گوید که در رابطه با قتل ها برای بازجویی از نیروهای مخلص و متعهد وزارت اطلاعات افرادی از سوی علی ربیعی (عباد) مشاور امنیتی رئیس جمهور فرستاده می‌شوند که در اصل از سوی سعید حجاریان انتخاب شده بودند. افرادی که در بازجویی های خود به بدترین شکل ممکن بازجوشونده ها را شکنجه می‌کردند. این شکنجه ها که به اطلاع دفتر مقام معظم رهبری می‌رسد، آقای مروی از سوی قوه قضاییه برای بررسی  فرستاده می‌شود. وی در بازرسی های خود با دو بازجو شونده مواجه می‌شود که از شدت شکنجه در حال مرگ بودند و کلیه هایشان از کار افتاده بود. یکی از این دو نفر که استخوان کف پایش هم بیرون زده بود! همسر سعید امامی بود. حال باید پرسید مگر می‌شود بازجوهای دفتر ریاست جمهوری کاری کنند و رئیس جمهور وقت از آن خبر نداشته باشد؟

در رابطه با سعید امامی (اسلامی) باید گفت که وی از سوی اصلاح طلبان به عاملیت قتلها متهم می‌شد؛ اتهامی که هیچگاه ثابت نشد. پس از بازداشت و بازجویی هایی که از سوی بازجوهای فوق الذکر از وی صورت میگیرد گفته شد که سعید امامی با داروی نظافت خود کشی کرده است. روح الله حسینیان در این باره می‌گوید: «یک استکان داروی نظافت کسی را نمی‌کشد. من گواهی فوت ایشان را دارم و پزشکی قانونی هیچ گزارشی راجع به مرگ ایشان ننوشتند و نوشتند علت مرگ: نا معلوم. آقای سعید امامی چهار روز در بیمارستان بودند و بعد از چهار روز فوت کرد. معلوم است که این دارو این قدر موثر نبوده که همان لحظات ایشان را از بین ببرد و حتی خبر دادند که ایشان خوب شده، بیایید ببریدش.» سعید امامی دو ساعت قبل از مرخصی با ایست قلبی فوت نمود. حسینیان در ادامه سخن خود در این باره می‌گوید: «ایست قلبی با آمپول هوا امکان پذیر است.»

سوال اینجاست کسانی که مدعی اند که دانستن حق مردم است چرا نگذاشتند سعید امامی دانسته هایش را به زبان آورد؟

اینها چند نکته از هزاران بود که تلویزیون دولتی انگلیس به آن هیچ گاه نپرداخت.

11- پایگاه دشمن

این فیلم در مصاحبه خود با علی مزروعی با اشاره به ماجرای سخنرانی مقام معظم رهبری که فرمودند:«بعضی مطبوعات پایگاه دشمن هستند و باید جلوی آنها گرفته شود10/2/1379»مدعی می‌شود بعد از این سخنرانی مقام معظم رهبری کنترل رسانه ها را بدست می‌گیرد در ادامه سازندگا ن این فیلم با بیان اینکه «علی خامنه ای روزگاری هم نشین روشنفکران بوده ولی امروز آنها را دشمن خود می‌بیند» سعی می‌کند این موضوع را القاء کند که مقام معظم رهبری طی سالهای قبل از انقلاب تا امروز در مواضع و اندیشه های خود دچار چرخش شده است در این رابطه بیان چند نکته که این فیلم به آنها نمی‌پردازد لازم است.

اول آنکه روزنامه های آن روز چه می‌نگاشتند که پایگاه دشمن بودند. در تبیین این موضوع لازم به ذکر است جدا از شارلتانیزم ژورنالیستی آن روزهای روزنامه های زنجیره ای اصلاح طلب که اتهام زنی، فرا فکنی و غوغا سالاری از جمله مشخصه های آنان بود . حمله بی محابا به مقدسات مردم نیز در این روزنامه ها شیوع افسار گسیخته ای داشت. جهت فهم بهتر این هجمه ناجوانمردانه رسانه ای به مقدسات اسلام عزیز به برخی تیترهای آن در ادامه اشاره می‌شود؛«پیشتر به دلیل مطالب ذکر شده در این تیترها از ساحت مقدس امام زمان(عج) و مقام عظمای ولایت و مردم شریف عذر خواهی می‌کنم»

-       اعتقاد به عصمت ادعایی معیوب و مخدوش است.(نشریه توانا، 22 شهریور77)

-       ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است.(ماهنامه کیهان، بهمن77)

-       گفتار فاطمه(علیها السلام) نمی تواند الگوی زنان امروز باشد.(ماهنامه زنان، شماره 59)

-       جامعه ولایی، انحصار توتالیتر و ضد مردمی(روزنامه همشهری، 19 شهریور77)

-       نظریه عینیت سیاست و دیانت زاییده افکار عامیانه و قدیمی است.(هفته نامه آبان، 21 شهریور77)

-       امام خمینی و شهید نواب صفوی خشونت گرا و کسروی و کلیمی زاده اصلاح طلب بودند.(روزنامه نشاط، اسفند77)

-       روحانیت قشری گرا و حتی تقلید از امام خمینی(ره) کورکورانه بوده است.(روزنامه ایران، 18 شهریور77)

-       جمهوری اسلامی حکومت لمپنیسم و فشار است.(هفته نامه آبان، 27 شهریور77)

-       اباحه گری جزو لاینفک جامعه مدنی است و اگر می‌خواهید در تشکیل جامعه مدنی سهیم باشید موسیقی بیاموزید، سازتان را نه در خلوت انس بلکه بر سر کوچه ها بنوازید.(نگاه نو، بهار77)

دو دیگر اینکه آنچه این جملات به اثبات می‌رساند چرخش روشنفکران از اصول انقلابی شان است نه چرخش مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در مخالفت با آنان. آنچه تغییر کرده ی دیدگاه روشنفکران به اسلام و نظام اسلامی است و لا غیر.

سه دیگر آنکه همه مردم ایران بر این باورند که نویسندگان اینگونه جملات مزدوران دشمن آمریکایی و انگلیسی‌اند. این روزها همه آنانی که روزگاری با بیان اینگونه مطالب در روزنامه های اصلاح طلب قلم فرسایی می‌کردند مامنی به نام شبکه تلویزیونیBBC  یافته اند؛شبکه ای برای دولت انگلیس.

12- وقتی مردم به تحصن پشت می کنند

فیلم مذکور در ادامه مصاحبه مزروعی و ماجرای استعفاء و تحصن نمایندگان را مطرح می‌کند. این در حالی است که باید از سازندگان فیلم و علی مزروعی پرسید که آیا مردم از تحصن شما حمایت کردند؟ دریغ از حضور حتی یکنفر. انتظار می‌رفت سازندگان فیلم به تجمع 45 نفره متحصنین در دانشکده فنی دانشگاه تهران در حمایت از متحصنین هم می‌پرداخت. تجمعی که زیبا کلام در آن جمع اظهار داشت:«مردم حامی متحصنین کجایند؟7/11/1382»

13- کودتای خیابانی و حماسه 23 تیر

در ادامه تحریفات تاریخی، این فیلم به ماجرای 18 تیر می‌پردازد و اظهار می‌دارد که فردای 18 تیر در حمایت از دانشجویان هزار نفر بر علیه نظام اسلامی شعار می‌دهند. این در حالی است که تاریخ نویسان نو ظهور بی بی سی هیچ گاه به لبیک مردم به امام خامنه ای در 23 تیر87  اشاره نمی‌کند. روزی که میلیون ها نفر در دفاع از ولایت فقیه و نظام اسلامی این کودتای خیابانی را خنثی کردند. کودتایی که مصطفی تاج زاده(معاون وزارت کشور دولت اصلاحات) و عبدالله نوری (وزیر کشور دولت اصلاحات) در خط مقدم آن قرار داشتند.

14- ادعایی بدون سند و منطق

سازندگان انگلیسی این مستند ادعای عجیبی می‌کنند! و آنهم اینکه بدلیل حمایت فرزند مقام معظم رهبری از احمدی نژاد وی به ریاست جمهوری انتخاب شد. سازندگان این فیلم هیچگاه نمی‌خواهد باور کند که آن چیزی که احمدی نژاد را به ریاست جمهوری رساند رای مردم بود و آن چیزی که از نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه تا پای جان در برابر هجوم دولتشان و متحدانش دفاع می‌کند؛ همین مردم  است. مردمی که هیچ گاه در تحلیل های این فیلم و هم پالگی های آنان به آن هیچ اشاره ای نمی‌شود.

15- تا آخرین نفس

در دو بخش به اصطلاح مستند مذکور سخنی از مقام معظم رهبری در ماجرای 18 تیر و نماز جمعه بعد از انتخابات پخش می‌شود که در آن حضرت امام خامنه ای در مناجات و استغاثه به حضرت ولی عصر(عج) خداوند را شاهد می‌گیرند که تا آخرین نفس در راه خدا ایستاده اند و حاضرند در این راه پر بهجت جان خود را نثار کنند.

فیلم مذکور این سخن را به منزله ایستادگی تا آخرین نفس مقابل دشمنان فرض می‌کنند و با القاء اینکه این دشمنان، مردم اند سعی می‌کند سخن حضرت آقا را در مقابله با مردم تعبیر کند . در این رابطه باید گفت اینکه شبکه دولتی انگلیس سخن ایستادگی در راه خدا را ایستادگی در راه دشمن دانسته و خود را مخاطب این جمله قرار می‌دهد حرف درستی است اما این که خود را صدای مردم ایران تعبیر کرده و مخاطب این جمله را به مردم ایران تعمیم می‌دهد پروژه نخ نمایی است که بارها و بارها از سوی این شبکه و رسانه های استکبار دنبال شده و مطمئنا بهره ای از آن نیست.

16- مردم پاسدار انقلاب اسلامی

در جای دیگر این مستند با پخش شعار «خامنه ای کوثر است»؛ «دشمن او ابتر است». آن هم از سوی نظامیان و پاسداران انقلاب اسلامی سعی می‌شود به مخاطب القاء شود که حامیان حضرت آقا فقط نظامیان اند. این در حالی است که حامیان ولایت فقیه و بازوی اصلی او در مقابله با دشمنان اسلام مردم اند. مردمی که در راهپیمایی های مختلف حضور خود را به اثبات رسانده اند. حضوری که این فیلم و شبکه بی بی سی هیچ گاه علاقه به فهم و انعکاس آن ندارند.

17- مردم شناسی دوشنبه بعد از انتخابات

از ابتدا تا انتهای فیلم سعی می‌شود دو نکته القاء شود؛ اول اینکه راهپیمایان روز دوشنبه بعد از انتخابات که جمع کثیری بودند، همه مخالف نظام اسلامی و ولایت فقیه اند و دوم اینکه حضور این جمعیت در تمام اعتراضات 8 ماه فتنه ادامه داشت. در پاسخ به این شبهه افکنی و دروغگویی آشکار باید گفت؛ جمعیت 25 خرداد را باید قشر بندی کرد: جمع کثیری از آنان که مدافعان همیشگی نظام بودند متناسب با روحیه حق خواهی و ظلم ستیزی تحت تاثیر ادعاهای مهندس موسوی را که زمانی نخست وزیر دوران امام (ره) بوده و برای احقاق حق یک مظلوم در آن راهپیمایی شرکت کردند و در طول روزهای بعدی با خارج شدن مهندس موسوی از مجاری قانونی و عدم ارائه اسناد اعای تقلب بزرگ و گسترده، از اطراف او پراکنده شده اند. و نباید فراموش کرد که بعد از خطبه های نماز جمعه مقام معظم رهبری پس از فراخوان مجمع خائن روحانیون مبارز در روز شنبه 30 خرداد از آن جمعیت کثیر25 خرداد فقط چند هزار جوان فعال میدانی در قالب گروه فشار برای مدعیان تقلب گسترده باقی مانده بود که رفته رفته با عدم ارائه اسناد و رادیکال شدن فضا، از تعداد آنان نیز کاسته می‌شد. لازم به ذکر است که 9 دی حماسه ای است که سازندگان و سفارش دهندگان این مستند هیچ گاه دوست ندارند به آن بپردازند، توسط همه مردم ایران آفریده شد که بسیاری از آنان به موسویِ نخست وزیر امام، موسویِ ولایتمدار و موسویِ قانونگرا رای داده بودند. نه به موسوی که از آشوبگران عاشورا و حرمت شکنان عزای فرزند زهرا(س) حمایت می‌کند.

18- ادعای بزرگی که فتنه آفرید.

مزروعی در بخشی از مصاحبه خود در این فیلم انگلیسی اظهار می‌دارد که فارغ از اینکه تقلب شده یا نه! مقام معظم رهبری باید با معترضین وارد گفتگو می‌شد. در پاسخ باید گفت: ادعای تقلب بزرگ و گسترده ادعای بزرگی است که نمی‌شود از آن چشم پوشی کرد.آقای مهندس با این ادعا که اسناد و مدارک این شعبده بازی آشکار را ارائه خواهد داد، بسیاری از جوانان حامی خود را به منازععه خیابانی کشاند. سوال اصلی اینجاست که اگر تقلب بزرگ و گسترده شده پس اسناد را ارائه دهید و اگر تقلبی در کار نبوده آقای موسوی مسئول مستقیم همه خونهای ریخته شده است.

ضمنا نباید فراموش کرد که در همان روزهای ابتدایی مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) هم با آقای مهندس موسوی و هم با نماینده کاندیداها گفتگوی مستقیم داشتند. اما اگر آقای مزروعی به یاد آورند در آن روز آقای موسوی و همه هم پالگی های آقای مزروعی بدون سند، بدون تاسی به مجاری قانونی خواستار ابطال انتخابات بودند و لا غیر!

19- امامت امت

 در هیچ جای فیلم مذکور از لفظ امام استفاده نمی‌شود. گوینده فیلم هیچ گاه برای حضرت امام خمینی(ره) لفظ امام را بکار نمی‌برد و همچنین برای امام خامنه ای.چرا که آنان خوب می‌دانند لفظ امام همراه با خود معنای وسیعی از یک تئوری برای اداره جامعه و جهان می‌نمایاند. تئوری که درست نقطه مقابل لیبرال دموکراسی است.

همه آنچه اشاره شد بخشی از اسرائیلیات تلویزیون بی طرف!!! دولت انگلیس بود. اسرائیلیاتی که این فیلم نه اولین آن بوده و نه آخرینش.

در پایان با سخنی از امام عزیز به عرش سفر کرده مان این مقاله را به پایان می‌برم:

«درست آنچه برای ما روشن و واضح است،برای نسلهای آینده مبهم می‌باشد و تاریخ روشنگر نسلهای آینده است و امروز قلم های مسموم درصدد تحریف واقعیات هستند؛ باید نویسندگان امین این قلم ها را بشکنند.»

پایان

انعکاس این یادداشت در:

پایگاه خبری تحلیلی 598

پایگاه خبری تحلیلی بی باک نیوز


جعفر حسن خانی